چگونه همه اینها آغاز شد 1834: گوتلیب دایملر.
"این ایده نیست ، این عملی است که مهم است."
گوتلیب دایملر در 17 مارس 1834 در شوردورف متولد شد. وی پس از آموزش به عنوان اسلحه ساز و کار در فرانسه ، از سال 1857 تا 1859 در دانشکده پلی تکنیک اشتوتگارت شرکت می کند. پس از انجام فعالیت های مختلف فنی در فرانسه و انگلیس ، وی به عنوان پیش نویس در Geislingen در سال 1862 شروع به کار می کند. در پایان 1863 ، او به عنوان بازرس کارگاه در یک کارخانه ابزار و ماشین آلات در راوتلینگن منصوب می شود و در سال 1865 با ویلهلم میباخ ملاقات می کند. در سال 1872 مدیر فنی تولیدکننده موتور بنزین Deutz Gasmotorenfabrik شد و در آنجا با فناوری چهار زمانه Otto آشنا می شود. دایملر پس از اختلافات با مدیر عامل ، این شرکت را در سال 1882 ترک کرد. دایملر کارخانه توسعه را در گلخانه خود در ویلای کانستات برپا می کند تا بر توسعه موتورهای چهار زمانه بنزینی محور تأکید کند. او با همکاری با ویلهلم میباخ در سال 1884 ، او یک موتور احتراق داخلی تولید کرد که امروزه با عنوان "ساعت مادربزرگ" شناخته می شود. دستگاه با طراحی کم وزن و کم وزن ، پایه ای برای نصب در یک وسیله نقلیه است. هزینه های آزمایش آزمایشی به زودی کل ثروت دایملر را می خورد ، بنابراین ، وی موظف است شرکای تجاری پیدا کند. وی در 28 نوامبر 1890 "دایملر موتورن-گسلشفت" را به همراه مکس دوتنهاوفر و شریک تجاری وی ویلهلم لورنز پیدا کرد. اما در حالی که دوتنهاوفر می خواهد موتورهای ثابت تولید کند ، دایملر ترجیح می دهد روی تولید خودرو متمرکز شود و اختلاف ایجاد شود.
پس از استعفا ویلهلم میباخ در سال 1891 به دلیل شرایط غیرقابل قبول قرارداد ، دایملر متوسل به یک غرفه شد. او همچنان به ساخت موتور با مایباخ ادامه می دهد ، اما حق ثبت اختراع همه به نام وی است. روابط روزافزون و متشنج با دوتن ووفر و لورنز باعث می شود که دایملر را به عنوان سهامدار محروم کند. رو به وخامت در امور مالی منجر به رکود توسعه فنی می شود که DMG را وادار می کند تا در سال 1895 دوباره میباخ را بازگرداند. در پایان ، فشارهای تجاری منجر به بازگشت هر دو شرکت می شود. به لطف موتور ققنوس ساخته شده توسط میباخ ، موتور دایملر در خارج از کشور محبوبیت خاصی کسب می کند. گروهی از صنعتگران انگلیسی آمادگی پرداخت 350،000 مارک برای دریافت حق مجوز را دارند. مایباخ به عنوان مدیر فنی DMG منصوب می شود و گوتلیب دیملر در هیئت فنی جایگاهی را دریافت می کند و بازرس کل هیئت نظارت می شود. بازگشت هر دو مرد به DMG یک افزایش غیرمنتظره برای این شرکت است. گوتلیب دایملر فقط از مدت کوتاهی از این پیشرفت سریع برخوردار است. وی در 6 مارس 1900 در اثر بیماری قلبی درگذشت.
تاریخ گواهینامه
"مجوز رانندگی" در اینجا تغییر مسیر می یابد. در برخی از کشورها ، این اصطلاح همچنین می تواند به معنای مجوز یادگیرنده باشد.
با مجوز وسیله نقلیه یا مجوز خلبان و گواهینامه خلبان اشتباه نشود.
مجوز رانندگی داخلی از اسپانیا ، با فرمت سبک استاندارد رانندگی در اروپا
گواهینامه رانندگی یک سند رسمی است ، اغلب پلاستیک و اندازه یک کارت اعتباری ، به فرد خاص اجازه می دهد یک یا چند نوع وسیله نقلیه موتوری مانند موتور سیکلت ، ماشین ، کامیون یا اتوبوس را در یک جاده عمومی اداره کند.
بیشتر حوزه های قضایی آمریکا مجوز رانندگی اما برخی از گواهینامه های رانندگی را صادر می کنند ، که از نظر مکالمه انگلیسی انگلیسی است. انگلیسی کانادایی هم از گواهینامه رانندگی و هم از گواهینامه رانندگی (Maritimes) استفاده می کند. معادل انگلیسی استرالیا و نیوزلند گواهینامه رانندگی است. در انگلیسی انگلیسی و در بسیاری از کشورهای مشترک المنافع ملل و ایرلند دارای گواهینامه رانندگی است. در بیشتر موافقت نامه های بین المللی از اصطلاحات اجازه رانندگی استفاده می شود ، به عنوان مثال در کنوانسیون وین در مورد ترافیک جاده. در این مقاله ، اصطلاحات و اصطلاحات آمریکایی به طور کلی استفاده می شود اما در بخش های خاص کشور ، از نوع املایی محلی استفاده می شود.
قوانین مربوط به صدور مجوز از رانندگان بین حوزه های قضایی متفاوت است. در بعضی از حوزه های قضایی ، مجوز پس از گذراندن تست گیرنده رانندگی صادر می شود ، در حالی که در برخی دیگر ، شخص قبل از شروع رانندگی مجوز خود را بدست می آورد. دسته بندی های مختلف مجوز اغلب برای انواع مختلف وسایل نقلیه موتوری به ویژه کامیون های بزرگ و وسایل نقلیه مسافری وجود دارد. دشواری آزمون رانندگی بین حوزه های قضایی تفاوت زیادی دارد ، همچنین عواملی مانند سن و سطح لازم و صلاحیت و عمل نیز متفاوت است.
تاریخ
نخستین مجوز جهان برای رانندگی وسیله نقلیه موتوری ، که به درخواست وی به کارل بنز صادر شد
کارل بنز ، مخترع ماشین مدرن ، در سال 1888 پس از شکایت ساکنان از صدای و بوی موتوری وی ، "Genehmigung" (اجازه) از مقامات گراند دوکال را دریافت کرد تا ماشین خود را در جاده های عمومی اداره کنند. [1] تا آغاز قرن بیستم ، مقامات اروپایی مجوزهای مشابهی را برای رانندگی وسایل نقلیه موتوری بطور موقت و در صورت اصلاً صادر کردند. [1]
مجوز اجباری برای رانندگان از تاریخ 1 ژانویه سال 1904 [2] پس از دریافت موتوری در قانون 1903 در پادشاهی انگلستان موافقت کرد. هر صاحب ماشین مجبور بود وسیله نقلیه خود را در اختیار مقامات محلی خود ثبت کند و در صورت درخواست بتواند ثبت وسیله نقلیه خود را اثبات کند. حداقل سن مقدماتی در 17 سالگی تعیین شده است. "مجوز رانندگی" به آزادی راه اجازه ی حداکثر سرعت رانندگی را به حداکثر سرعت 20 مایل در ساعت (32 کیلومتر در ساعت) داد. [3] آزمایش اجباری در سال 1934 با تصویب قانون ترافیک جاده معرفی شد. [4]
پروس ، در آن زمان دولتی در امپراتوری آلمان ، در 29 سپتامبر 1903 مجوز اجباری را صادر کرد. آزمایش در مورد توانایی مکانیکی باید به تصویب می رسید و Dampfkesselüberwachungsverein ("انجمن نظارت بر دیگ بخار") انجام این آزمایشات را به عهده داشت. [1] در سال 1910 ، دولت امپراتوری آلمان مجوز رانندگان را در مقیاس ملی ، با ایجاد سیستم آزمایش و الزامات آموزش رانندگان که در سایر کشورها پذیرفته شد ، موظف کرد. [1]
در سال 1909 ، کنوانسیون با احترام به گردش بین المللی وسایل نقلیه موتوری [5] نیاز به صلاحیت ، معاینه و مجوز برای رانندگی بین المللی را تشخیص داد.
در سال 1929 ، مفهوم "مجوز رانندگی بین المللی" برای اولین بار در یک کنوانسیون بین المللی مورد توهین قرار گرفت. [6]
در سال 1949 ، سازمان ملل متحد كنوانسيون ژنو درمورد ترافيك را برگزار كرد كه قوانين را در جاده ها ، سرنشینان ، قوانين ، علائم ، مجوزهای راننده و موارد استاندارد را استاندارد كرد. این قانون تصریح کرده است که "مجوزهای رانندگی" ملی باید صورتی رنگ باشد و "مجوز رانندگی بین المللی" برای رانندگی در تعدادی از کشورها باید دارای پوششهای "خاکستری" با صفحات سفید باشد و "تمام صفحه آخر به زبان فرانسه ترسیم شود". [7]
در سال 1968 ، کنوانسیون وین در مورد ترافیک جاده ، مصوب 1977 و به روزرسانی بیشتر در سال 2011 ، این توافق نامه ها را مدرن تر کرد. [8]
Fahrerlaubnisklassen.png
مقررات اصلی آن در مورد مجوزهای رانندگی در پیوست 6 (مجوز رانندگی داخلی) و پیوست 7 (مجوز رانندگی بین المللی) است. نسخه فعال فعلی آن ها در هر طرف پیمانکاری لازم نیست حداکثر "29 مارس 2011" (ماده 43).
ماده 41 کنوانسیون شرایط اصلی را شرح می دهد:
هر راننده وسیله نقلیه موتوری باید مستندات مناسب را در اختیار داشته باشد.
"مجوزهای رانندگی" فقط پس از قبولی در امتحانات نظری و عملی صادر می شود که توسط هر کشور یا حوزه قضایی تنظیم می شود.
طرف های متعاهد باید برای رانندگی در سرزمین های خود معتبر بدانند:
"مجوزهای رانندگی داخلی" مطابق با مفاد الحاق 6 این کنوانسیون.
"مجوز رانندگی بین المللی" مطابق با مفاد ضمیمه 7 این کنوانسیون ، به شرط ارائه مجوز رانندگی داخلی مربوطه.
مجوزهای رانندگی همگان "که توسط یک طرف متعاهد صادر شده باشد در قلمرو طرف متعاهد دیگر شناخته می شوند تا زمانی که این قلمرو به محل زندگی عادی دارندگان آنها تبدیل شود.
همه موارد فوق در مورد مجوزهای یادگیرنده-راننده صدق نمی کند.
مدت اعتبار جواز رانندگی بین المللی حداکثر سه سال از تاریخ صدور یا تا تاریخ انقضاء گواهینامه رانندگی داخلی ، بیشتر از هر سال زودتر باشد.
طرفهای متعاهد ممکن است از تشخیص اعتبار مجوزهای رانندگی برای افراد زیر هجده سال یا برای دسته های C ، D ، CE و DE ، زیر بیست و یک خودداری کنند.
مجوز رانندگی بین المللی فقط توسط طرف متعاهد صادر می شود که دارنده آن دارای اقامت عادی خود باشد و مجوز رانندگی داخلی را صادر کرده یا مجوز رانندگی صادر شده توسط طرف متعاهد دیگری را به رسمیت بشناسد. برای استفاده در آن سرزمین معتبر نخواهد بود.
سایر کشورها در اروپا نیز در طی قرن بیستم تست های رانندگی را معرفی کردند که آخرین آنها بلژیک است که تا همین اواخر سال 1977 امکان خرید و نگهداری از مجوز بدون نیاز به انجام تست رانندگی امکان پذیر بود. [9]
با افزایش تلفات مربوط به ترافیک در آمریکای شمالی ، قیام عمومی باعث شد تا قانونگذاران مطالعه قوانین اساسنامه فرانسه و آلمان را به عنوان مدل شروع کنند. [10] در 1 آگوست 1910 ، اولین قانون صدور مجوز از وسایل نقلیه موتوری در آمریكای شمالی در ایالت آمریكا در نیویورك به مرحله اجرا درآمد ، هرچند كه در ابتدا فقط برای رانندگان حرفه ای اعمال می شد. [11] در ژوئیه سال 1913 ، ایالت نیوجرسی اولین نفری شد که همه رانندگان را ملزم به معاینه اجباری قبل از دریافت مجوز دانست. [12]
برای اهداف شناسایی استفاده کنید
بسیاری از کشورها از جمله استرالیا ، نیوزیلند ، کانادا ، انگلستان و ایالات متحده کارت شناسایی ملی ندارند. از آنجا که بسیاری از افراد دارای مجوز رانندگی هستند ، اغلب به عنوان اثبات هویت پذیرفته می شوند. در بعضی از مناطق ، غیر رانندگان می توانند برای کارتهای شناسایی فقط با یک فرم مشابه به اجازه رانندگی اقدام کنند. بیشتر کارتهای شناسایی و مجوزهای رانندگی اندازه کارت اعتباری هستند - اندازه و شکل "ID-1" که در ISO / IEC 7810 مشخص شده است.
آسیا
گواهینامه رانندگی در هنگ کنگ دارای همان شماره کارت شناسایی دارنده است ، اما هیچ عکسی ندارد. به همین ترتیب ، این یک سند قانونی برای اثبات سن برای خرید الکل نیست. پس از کنترل ، هر دو باید ارائه شوند. برنامه هایی برای ساخت مرحله تازه در Smart ID که شامل اطلاعات گواهینامه راننده است ، در این بخش قرار گرفته اند.
به همین ترتیب ، دولت عربستان سعودی از کلیه رانندگان موظف است علاوه بر مجوز رانندگی ، کارت شناسایی را نیز در اختیار داشته باشند و هر زمان که خواسته شود ، در اختیار آنها قرار دهند. در عربستان سعودی استفاده از مجوز فقط درصورتی مجاز است که درخواست برای اهداف بازرسی و شناسایی در محل ، به ویژه در پاسگاه ها انجام شود. از مهاجران ممکن است درخواست شود ویزاهای خود را نیز ارائه دهند.
در ژاپن ، کره جنوبی و سنگاپور از کارتهای مجوز رانندگی به عنوان شناسایی استفاده می شود. [13]
اروپا
بسیاری از کشورهای اروپایی از رانندگان می خواهند هنگام رانندگی مجوز خود را در صورت تقاضا تهیه کنند. برخی از کشورهای اروپایی بزرگسالان را ملزم به داشتن اثبات هویت در هر زمان می دانند ، اما اجازه رانندگی برای شناسایی در هر کشور اروپایی معتبر نیست. [14]
در انگلستان اکثر رانندگان ملزم به حمل "گواهینامه رانندگی" خود نیستند. ممکن است یک راننده از یک مأمور ثابت یا وسایل نقلیه برای تولید این امر خواسته شود ، اما ممکن است ظرف هفت روز آن را در یک ایستگاه مشخص پلیس ارائه کند ؛ [15] پلیس برای این منظور فرم صادر می کند. [16]
در دانمارک ، فنلاند ، نروژ ، اسپانیا و سوئد ، شماره گواهینامه رانندگی به همراه شماره شناسه ملی تحمل باربری ذکر شده است. بانک ها و مقامات دولتی از همین شماره برای بانکهای اطلاعاتی مشتری استفاده می کنند و این مجوز را برای اهداف شناسایی کاملاً مفید می کنند.
آمریکای شمالی
در کانادا و آمریکا مجوزهای رانندگی به ترتیب توسط استانها (یا قلمروها) و ایالت ها صادر می شوند و در سطح کشور یکسان به نظر نمی رسند. آنها همچنین به عنوان یک سند شناسایی یا به دست آمده از طرف دولت برای دارنده استفاده می شوند.
اکثر صادرکنندگان مجوزهای رانندگی دولتی نیز دارای کارت شناسایی دولتی با خصوصیات مشابه به آن دسته از ساکنان در حوزه قضایی خود که مجوز رانندگی معتبر ندارند یا نگهداری نمی کنند ، ارائه می دهند و انجام کارهایی مانند باز کردن حساب بانکی و انجام کار را برای آنها آسان تر می کند. فعالیتهای دیگری که نیاز به شناسایی رسمی دارند. کارتهای شناسایی به عنوان شناسه عکس دولتی صادر می شوند اما شخص را قادر به سوار کردن وسیله نقلیه موتوری نمی کند. به این نوع شناسه عکس در بعضی از حوزه های قضایی به عنوان کارت عکس (مثلاً کارت عکس انتاریو) گفته می شود. شناسنامه های صادر شده توسط دولت نیز به ساکنان خارج از کشور به عنوان مثال صادر می شود. دانشجویان کالج در موسسه آموزش عالی خارج از کشور محل اقامت خود ثبت نام کرده اند ، به عنوان مثال. یکی از ساکنان مقیم تگزاس در UCLA ثبت نام کرده و در آنجا فرد مجوز رانندگی تگزاس خود را حفظ کرده و دارای یک کارت شناسایی (صادر شده در ایالت کالیفرنیا) است. همچنین برای کسانی که دارایی های تجاری دارند و در یک ایالت یا شهر ساکن نیستند ، به عنوان مثال قابل اجرا است. یکی از آنها در لس آنجلس مستقر شده و مالکیت تجاری یا املاک و مستغلات در فلوریدا). در ایالات متحده آمریکا هیچ شخصی مجاز نیست چندین مجوز معتبر رانندگی را همزمان داشته باشد.
در حال حاضر انتاریو قصد دارد از كبك برای حذف "مجوز رانندگی پیشرفته" خود پیروی كند تا تنها مقامات صادر كننده باقی مانده بریتانیا كلمبیا و مانیتوبا شوند. این مجوزهای رانندگی افزایش یافته با تراشه RFID به جای گذرنامه برای گذرگاه های مرزی بین کانادا و ایالات متحده پذیرفته می شوند. [17]
در کانادا ، نام اختصاری DLN (اغلب در برنامه های کاری مشاهده می شود) به "شماره گواهینامه رانندگی" و در ایالات متحده "شماره مجوز رانندگان" اشاره دارد.
آمریکای جنوبی
در ونزوئلا و جمهوری دومنیکن شماره گواهینامه رانندگی همان شماره شناسنامه شهروند است.
منابع مورخ برای ترسیم سیمای حرمسرای هخامنشی به دو دسته منابع بیرونی، شامل منابع یونانی و عبریزبان و منابع درونی شامل اسناد به دست آمده از بایگانیهای قلب امپراتوری پارسی تقسیم میشوند. منابع بیرونی، تصویری منسجم و یکپارچه و به ظاهر بیعیب و نقص ارائه میدهند، اما باید دید این تصویر تا چه حد میتواند در برابر اسناد درونی مقاومت کند؟
کتاب استر و منابع یونانی، فضای دربار هخامنشی را این گونه بازسازی می کنند که زنان به دور از مردان و در ساختمان یا ساختمان هایی جداگانه زندگی می کرد ه اند. (بریان ۱۹۹۶: ۲۹۵) هرودوت هنگامی که درباره چگونگی آشکار شدن راز هویت سازی گئومات مغ (نک صفایی ۱۳۹۰:۵) توضیح می دهد؛ از زندگی جداگانه همسران کمبوجیه که اینک در اختیار گئومات هستند، یاد می کند. در این میان، دختر یکی از همدستان داریوش، با پدرش به وسیله پیک مکاتبه می کند و گویا پدر او که از اشراف بوده، حق ورود به ساختمان ویژه زنان شاه را نداشته است (هرودوت، کتاب سوم، بند ۶۸ ـ ۶۹) همین مورخ، در جاهایی دیگر نیز به زندگی جداگانه زنان اشاره کرده است (هرودوت، کتاب سوم، بند ۱۳۰ و کتاب یکم، بند ۱۳۶) پلوتارک نیز مشخصا بیان می کند که زنان دربار در انزوا و به دور از چشم مردان زندگی می کرده اند. (تمیستوکلس، ۲۶، ۵) البته افراد مورد اطمینان می توانسته اند به حرمسرا رفت و آمد کنند. برای نمونه می دانیم که مردخای برای اطمینان از سلامتی استر، همواره به حرمسرا رفت و آمد می کرده است. (کتاب استر، باب ۲، آیه ۱۱) پی یر بریان، معتمدان شاه را که امور مربوط به حرمسرا را رتق و فتق می کردند، خواجه نامیده و پژوهش مفصلی درباره آنها انجام داده است. (بریان ۱۹۹۶: ۲۷۹-۲۸۸)
آنچه به اختصار گفته شد، تصویری بود که منابع بیرونی و دور از مرکز، درباره چگونگی زیستن زنان هخامنشی و مساله حرمسرا بازتاب داده اند، اما لازم است که این تصویر با منابع و اسناد مرکز سنجیده شوند. این اسناد چیستند و چه ماهیتی دارند؟
در کاوش های باستان شناختی در تخت جمشید به سرپرستی ارنست هرتسفلد در سال های ۱۹۳۴ـ۱۹۳۳، مجموعه ای نزدیک به ۳۰ هزار لوح گلی از بخش شمال شرقی سکوی تخت جمشید به دست آمد. (رزمجو ۲۰۰۴: ۱۰۳) متن این الواح به عیلامی و متعلق به سال های ۵۰۹ تا ۴۹۴ پیش از میلاد، یعنی از سال سیزدهم تا بیست و هشتم سلطنت داریوش. (هلوک ۱۹۶۹: ۱) این الواح از آن جهت که مربوط به امور روزمره هستند؛ می توانند حقیقت های جاری در دربار را به مورخ نشان دهند.
این گل نوشته ها نشان می دهد که زنان رده بالای دربار مسافرت می کرده اند و جیره خاص این مسافرت ها را دریافت می کرده اند؛ بنابراین محدود به حرمسرا نبوده اند. (بریان ۱۹۹۶: ۲۹۶)
«۳۶ بار [بار=واحد اندازه گیری] آرد، همسر مردونیه، دختر شاه جیره دریافت کرد. روزانه ۹ بار (یک جیره) در کوردوشوم، (یک جیره) در بسیتمه، (۲ جیره) در لیدومه دریافت کرد. او سندی مهر شده از سوی شاه را حمل کرد. سال بیست و سوم، ماه دوازدهم» این سند نشان می دهد که یک شاهزاده خانم مشغول سفر بوده و در طول راه، در ایستگاه هایی، جیره دریافت کرده است.
علاوه بر این، می دانیم که نشان دادن زنان روی مهرها رایج بوده است. بر یک مهر استوانه ای که مربوط به سده پنجم (پ.م) است، زنی روی تخت سلطنتی نقش شده است که لباس پارسی به تن دارد. همچنین می توان به مهر ۷۷ از الواح باروی تخت جمشید و یک دیوار آویز تزئینی که چهار زن را در دو طرف عودسوزی نشان می دهد و متعلق به سده چهارم پیش از میلاد است، اشاره کرد.
این مدارک نشان می دهد که به تصویر کشیده شدن زنان چه اشراف و چه معمولی برخلاف روایات یونانی، ممنوعیتی نداشته است. (بروسیوس ۱۹۹۶: ۸۶-۸۷)
به نظر می رسد که آداب و رسوم پارسی و همین طور سنت های بومی منابع بیرونی به نحوی در کنار یکدیگر باعث تصویر شدن زنان هخامنشی به صورت محبوسانی در حرمسرا شده است. این تصویر چنان قوی بود که یک کاخ هخامنشی را کاوشگران، حرمسرا خواندند. (اشمیت ۱۹۵۱: ۲۵۵) صرف نظر از دلیل هایی که برای این نامگذاری می آورند. (شهبازی ۱۳۸۹: ۱۶۸) به نظر می رسد، این نامی که باستان شناسان بر کاخ گذاشته اند کاملا تحت تاثیر سنت های تاریخ نگاری یونانی بوده است.
با کشف گل نوشته های باروی تخت جمشید که اسنادی روزانه هستند و حقایق را از چشم اندازی درونی نشان می دهند؛ می توان تصویرهای بیرونی را به زیر سوال برد. (بروسیوس ۱۹۹۶) زنان نه فقط در ساختمانی بسته به نام «حرمسرا» محدود نبوده اند، بلکه اسنادی مانند PF 1835 نشان می دهند که دارای املاک مستقلی بوده اند که اداره آن نیز به عهده خود ایشان بوده است. (هلوک ۱۹۶۹: ۵۰۴)
خشایار شاه چگونه کشته شد
آرتابانوس ( Artabanos ) فرمانده گارد محافظ خشایارشا و از افراد با نفوذ در دربار که در نواحی دریای خزر متولد شده بود در سال ۴/ ۴۶۵ قبل از میلاد تصمیم می گیرد که پادشاه هخامنشی را بقتل برساند و قدرت را در دست
آرتابانوس ( Artabanos ) فرمانده گارد محافظ خشایارشا و از افراد با نفوذ در دربار که در نواحی دریای خزر متولد شده بود در سال ۴/ ۴۶۵ قبل از میلاد تصمیم می گیرد که پادشاه هخامنشی را بقتل برساند و قدرت را در دست بگیرد. آرتابانوس خواجه حرمسرا دربار ،Mithridates ، را که مورد اطمینان خشایارشا بود از تصمیم خود آگاه می سازد. خواجه حرمسرا که خویشاوند آرتابانوس نیز بود از طرح قتل خشایارشا پشتیبانی می کند. خواجه امکان ورود آرتابانوس به خوابگاه خشایارشا را مهیا می سازد. آرتابانوس پس از به قتل رساندن خشایارشا بنزد پسران پادشاه می رود. داریوش ، پسر بزرگ خشایارشا ، و اردشیر در کاخ سلطتنی حضور داشتند. پسر سوم ،گشتاسپ، در استان تحت حکومت خود، در باختران ( بلخ ) بود. آرتابانوس به اردشیر اطلاع می دهد که داریوش خشایارشا را بقتل رسانده است و قصد دارد خود پادشاه شود. ارتابانوس به اردشیر گوشزد می کند که او بی تفاوت نماند ، خود را برده نکند و نگذارد داریوش بقدرت برسد. آرتابانوس به اردشیر هم چنان توصیه می کند که داریوش بجرم قتل پدر می بایست مجازات بشود. آرتابانوس به اردشیر قول می دهد که برای مجازات داریوش گارد محافظ را در اختیار او بگذارد. اردشیر حرف های آرتابانوس را باور می کند و با کمک گارد محافظ برادر خود ، داریوش، را بقتل می رساند. آرتابانوس که از پیشبرد طرح خود خشنود بنظر می رسید پسران خود را احضار و به آن ها می گوید که امکان به پادشاهی رسیدن او وجود دارد. سپس ارتابانوس با شمشیر به اردشیر حمله می کند ، اما اردشیر که مجروح شده بود توانست از خود دفاع کند و آرتابانوس را به قتل برساند. با اینکه انتظار نمی رفت که اردشیر جان بسلامت ببرد توانست انتقام پدر خود را بگیرد و پادشاه ایران شود. اردشیر چهل سال بر ایران حکومت کرد.
با اینکه اسناد موجود در باره قتل خشایارشا اندک هستند به غیر از Diodor و یک نوشته بخط میخی ، نویسنده رمی Pompeius Trogus ، نویسنده یونانی Ktesias ، ارسطو که از به قتل رسیدن خشایارشا خبر می دهند و یک خبر اختر شناسی این امکان وجود دارد به این سووال جواب داده شود که چرا و به دست چه فردی پادشاه هخامنشی در تابستان سال ۴۶۵ قبل از میلاد کشته شد. آیا خبر Diodor صحت دارد و یا فرد دیگری خشایارشا را به قتل رسانده است .
نوشته ای بخط میخی تاریخ قتل خشایارشا را ۱۱ آگوست سال ۴۶۵ تعیین می کند ، اما به عقیده Wiesehfer ، استاد تاریخ در دانشگاه کیل ( آلمان )، قتل چند روز زودتر ( چهارم آگوست ) بوقوع پیوسته است و نویسنده بابلی خط میخی خبر قتل خشایارشا را در ۱۱ آگوست دریافت کرده است. خبر قتل خشایارشا که در سال ۴۸۰ به یونان حمله کرده بود شگفتی یونانیان را بر انگیخت و خیلی زود ادبیات مختلفی از چگونگی این قتل در یونان اشاعه یافت.
با وجود تفاوت ها مختلف در خبرهای Diodor ، Ktesias و Pompeius Trogus ، محتوی این اخبار یک وجه مشترک با یک دیگر نیز دارند. نویسندگان یونانی انگیزه چنین اخباری را از ادبیات قهرمانی سرزمین خود اقتباس می کردند و در رابطه با توطئه و قتل در دربار هخامنشیان مورد استفاده قرار می دادند. مضمون این ادبیات بدین گونه بیان می گردند که یک توطئه گر بلند پایه دولتی با کمک یک همدست در دربار به اطاق خواب پادشاه که توسط گارد شاهنشاهی محافظت نمی شود وارد می شود و پادشاه را به قتل می رساند. اما سرانجام توطئه گر بدست یکی از اعضای خانواده سلطنتی کشته می شود و پسر پادشاه به سلطنت می رسد. به همین علت نیز می بایست محتاطانه چنین اسنادی را مورد بررسی قرار داد .
با این وجود ما می توانیم خبر Diodors باور کنیم که خشایارشا به غیر از فرزندان متعدد از زنان مختلف سه پسر از ملکه آمستریس نیز داشت. Pompeius Trogus اطلاع می دهد که در زمان قتل خشایارشا داریوش در سنین جوانی بود و اردشیر یک کودک. اما بیشتر این نظریه مورد قبول است که گشتاسب ( حکمران بلخ ) جوان تر از داریوش ،اما بزرگتر از اردشیر بود و بر علیه تاج گذاری اردشیر نیز قیام کرد. این نظریه Diodors که آرتابانوس مستقل عمل کرده و قصد دست یافتن به تخت پادشاهی را داشته مورد سووال است و این به سه دلیل: اول اینکه در تاریخ سلسله هخامنشیان آرتابانوس اولین فردی است که به خانواده سلطنتی تعلق نداشته و ادعای سلطنت کرده است. دوم هیچ سند بابلی از آرتابانوس بعنوان جانشین خشایارشا یاد نکرده است. سوم ، مهم ترین دلیل،
یک سند اختر شناسی خبر می دهد که شاهزاده ای خشایارشا را بقتل رسانده است. این امکان وجود دارد که آرتابانوس در توطئه قتل خشایارشا دست داشته است ( بطور قطع ثابت نشده است ). اما کدام از سه پسر خشایارشا مسئول قتل پدر است. نخست اینکه داریوش ، ولیعهد خشایارشا، در دسیسه قتل پدر کشته می شود،در صورتیکه اردشیر که بنا به اخبار غربیان اشتباها با کشتن داریوش انتقام مرگ پدر را می گیرد نقش مهمی در قتل خشایارشا ایفا کرده است. آیا اردشیر نقشه قتل خشایارشا را طرح ریزی کرده بود و بدین ترتیب نبوغ خود را در این توطئه با کشتن شریک جرم ، آرتابانوس ، نیز به اثبات رسانده است.
منبع : https://tarikhema.org/